چگونه تونی رابینز امپراتوری خود را ایجاد کرد؟
چگونه تونی رابینز امپراتوری خود را ایجاد کرد؟ اگر تونی رابینز به شما بگوید از روی پل بپرید، آیا این کار را انجام می دهید؟ مارک بنیوف این کار را خواهد کرد.
بنیوف اولین بار در 28 سالگی تونی رابینز مربی خودیاری خود را کشف کرد. این کارآفرین مشتاق در یک شرکت بزرگ مشغول به کار بود که شروع به جمع آوری نوارهای رابینز و شرکت در سمینارهای او کرد
تحقیق و ترجمه :گروه تحقیقاتی احمد نوری
چگونه تونی رابینز امپراتوری خود را ایجاد کرد؟
در نهایت، او سالها بعد تصمیم خود برای راه اندازی Salesforce راگرفت که اکنون یک غول سرمایه گذاری 6.6 میلیارد دلاری در سانفرانسی سکو است، او علت این تصمیم را به تاثیر گذاری رابینز نسبت میدهد این غیر معمول نیست . رابینز دارای یک شبکه پر ستاره از مشتریان است، که چندین نفر از آنها، از جمله بنیوف، رابطه خود را با او از یک استاد و شاگرد به یک دوست تبد ل کرده اند. در جولای 2012 ، زمانی که بنیوف با چهار دوستش در استراحتگاه رابینز ناماله در فیجی در حال گذراندن تعطیلات بود د، رابینز تصمیم گرفت در نیمه شب چیزی را به آنها نشان دهد. آنها را سوار جیپ خود کرد، به سمت یک پل رفت و سپس ناگهان در وسط پل توقف کرد. زیر آن پل رودخانه ای مواج بود. رابینز گفت که همه آنها برای رویارویی با ترس های خود باید از پل بپرند. بنیوف تعریف میکند که من به آب رودخانه خیره شده بودم که مواج بود و با خود میگفتم من می ترسم عصبی هستم. نمی دانم چه خبر است .اما به هر حال پریدم . رابینز منتظر ماند تا یکی یکی آنها در آب بپرند تا بعد در مورد مارهای سمی که در آن بودند به آنها بگوید. کمی بعد بنیوف مارها را دید و به آنها اشاره کرد، و ماری سمی دید که در کنار رابینز شنا میکند. بنیوف میگوید به نظر می ر سید تونی به مارها اهمیت نمی داد. “ولی من اهمیت میدادم و میترسیدم .”
چیزی که می توانست یک بازی بی پروا باشد، برای بنیوف، لحظه ای قابل آموزش بود. او میگوید تونی آن شب را به یک سمینار تبدیل کرد.
و تا حدی توضیح داد که چرا مدیران، سیاستمداران و افراد مشهور،رابینز را در صدر فهرست مخاطبان خود نگه میدارند. تونی متوجه شده که تنها چیزی که شما را از تمرکز بر چیزی که میخواهید باز می دارد ترس است .
این پیام اصلی دوران طولان ی زندگی رابینز بوده است. این ممکن است یکی از قدیمی ترین نکات حکمت رهبری باشد، اما وقتی مردم آن را از دهان رابینز میشنوند ، به آن گوش می دهند و بیش از 30 سال است که مرد م به حرفهای او گوش می دهند رابینز میگوید وقتی همه مطمئن نیستند که چه باید بکنند، و یه نفر لعنتی هست که میداند همه به او توجه میکنند.
کسی که مطمئن باشد، حتی اگر اشتباه کند، دیگران را رهبری میکند قدرتهای متقاعدکننده رابینز و برند پراداعا و بینش محبوب رابینز به تحقیقات بین المللی رابینز تبدیل شده است.
کسب و کاری که شرکت کنندگان برای حضور در سمینارهای او و برای حضور در یک اتاق با او 8000 دلار میپردازند .
با این حال، امپراتوری تجاری او به سختی محدود به خودیاری است. او شخصیت و شبکه مهیج خود را در شبکهای از کسب وکارهای متنوع، ساخت و سرمایه گذاری در شرکتهایی مانند کارتهای اعتباری، هتلداری، مکملهای غذایی، سهام خصوصی، تیمهای ورز شی، پروتزهای پرینت سه بعدی و… اخیراً، مدیریت ثروت. بر اساس شمارش رابینز، او در31 شرکت(12 شرکت که به طور فعال مدیریت می کند ) مشارکت دارد که درآمد سالانه او 5 میلیارد دلار گزارش شده است .
در اواخر جولای، رابینز در تراورس سیتی، میشیگان، برای نمایش آخرین پروژه خود، یک مستند جدید نتفلیکس به نام تونی رابینز : من گورو شما نیستم، در جشنواره فیلم شرکت داد. این فیلم آنچه را که او میگوید مهمترین توصیه های کاری که به مشتریانش میدهد به اشتراک میگذارد – چیزی که او خودش در آن ماهر شده است. رابینز با صدای بلند خود میگوید باید مدیریت کرد و اگر فقط کسب و کاری را که در آن هستید مدیریت میکنید، توسط یک فنآوری جدید یا رقابت جدید شکست خواهید خورد. اما اگر دائماً آن دو کسب وکار را مدیریت میکنید، مجبور نخواهید بود که دست از کار بکشید یا چرخش کنید، زیرا همیشه کاری برای نوآوری، تغییر یا بهبود انجام خواهید داد و به عبارت دیگر مرد هرگز و هرگز متوقف نمیشود. اما بسیاری از مردم متوقف نمی شوند. افراد زیادی کسب و کارهای موفقی را اداره می کنند. بسیاری از مردم توصیه های درست و دقیقی ارائه می دهند. اما هیچ یک از آنها نتوانستند مدیر عامل یک شرکت چند میلیارد دلاری را مجبور کنند که در نیمه شب به رودخانه ای پر از مار بپرد . پس چرا رابینز می تواند؟ کل تجارت رابینز بر پافشاری او بنا شده است که هرکسی می تواند یاد بگیرد که اعتماد به نفس داشته باشد، اما واقعیت این است که به نظر می رسد اعتماد به نفس بخشی او باشد. رابینز میگوید در 17 سالگی در سمیناری توسط سخنران انگیز شی جیم ران شرکت کرد. او به زودی شغلی برای فروش سمینارهای Rohn پیدا کرد و در آن زمان بود که به فراخوان حرفه ای خود پی برد. تربیت خشن او – که شامل ناپدری، یک مادر الکلی که او را با چاقو تعقیب میکرد، و یک دوره بی خانمانی – یک داستان اصلی قانع کننده را میسازد، داستانی که او هنوز هم از نظر احساسی دهه ها بعد در سمینارهایش بازگو میکند. یکی از اولین مشتریانی که رابینز را روی نقشه قرار داد، یک شناگر جوان بود که در المپیک 1984 لس آنجلس طلا گرفت. مایک اوبراین پس از حضور در تیم ایالات متحده به رابینز 24 ساله آن زمان معرفی شد. شناگر و هم تیمی هایش با روانشناسان ورز شی متعددی ملاقات کرده بودند، و جلسات ی که او با رابینز داشت، به گفته او، تفاوت چندانی نداشت – به جز حضور فیزیکی خود رابینز. اوبراین میگویدمن 6/6 هستم و در کنار او احساس کوچکی میکردم. او آنقدر اعتماد به نفس دارد که حتی بدون گفتن کلمات، میگوید من به تو اعتماد دارم شما پتانسیل برتری دارید و شروع به باور میکنید. وضعیت ذهنی او چیزی است که او هرگز از توجه به آن دست نمیکشد. صبح های او با غوطه ور شدن در یک استخر 57 درجه ای به اندازه تابوت آغاز می شود
. قبل از اینکه روی صحنه برود، روی یک ترامپولین کوچک بالاو پایین میپرد، گویی خودش را به ایستگاه شارژ انسان با باتری متصل میکند. او همچنین درگیر مراسم دیگری است که 30 سال است انجام داده است و میگوید :من کمی تغییر در بدنم انجام میدهم تا خودم را در یک وضعیت فیزیکی قوی قرار دهم، و سپس می گوید من اکنون به ضمیر ناخودآگاه خود دستور می دهم که به من کمک کند تا به تعداد زیادی از مردم کمک کنم. تا حد امکان امروز.
تمام این تعمیر و نگهداری ها برای کسب و کار رابینز حیاتی است، زیرا تسلط بر خود محور اصلی آموزش او بوده است که او برای سه دهه ارائه کرده . بسیاری از مانتراهای او که بیشترین نقل قول شده است، همان پیام اصلی را برش می دهند: ترس شما را عقب نگه می دارد. اعتماد به نفس – زندگی کامل، اقدام کردن، تلاش پرشور – شما را به جلو سوق می دهد. این پیام غولهای کسب وکار را جذب کرده است که سالانه یک میلیون دلار برای مربیگری شخصی به او میپردازند. مشتریان عبارتند از پیتر گوبر، رئیس هیئت م دیره و م دیر عامل شرکت Mandalay Entertainment Group ، و پل تودور جونز، فعال تجاری مالی. گوبر که به مدت دو دهه توسط رابینز مربیگری کرده و به یکی از نزدیکترین دوستان او تب دیل شده است، مشاور خود را مکاشفه می خواند. گوبر میگوید من در زندگی ام شکست های فاجعه بار و دردناک زیادی داشته ام و او به من کمک کرد تا بر آنها غلبه کنم .. من این واقعیت را دوست دارم که عدم اطمینان من را تهدید نمیکند تا سریعتر و کارآمدتر بروم. رابینز به گسترش ردپای کارآفرینی خود با تبدیل مشتریان برجسته به شرکای تجاری ادامه داده است . اینکه او چگونه این کار را انجام داده است، مطالعه ای در ایجاد و توسعه مشارکت های استراتژیک است. سوال اصلی من فقط این است که چگونه می توانم کمک کنم؟ “رابینز در مورد برخورد خود با افراد دیگر توضیح می دهد. “وقتی این کار را به طور مداوم انجام می دهید، این باعث ایجاد یک رابطه می شود، زیرا شما چیزهایی را درخواست نمیکنید شما تمام وقت را میدهید .” مشتریانی که با هم دوست شده اند، داستانهای بیشماری از ملاقات با او در پایان یکی از روزهای 12 ساعته سمینارش تعریف میکنند
در نهایت، رابینز ی ک دایره با فضیلت و پرسود ایجاد کرده است: با رشد شبکه های تجاری و شخصی او، او به ایدهها، فرصت ها و روابط جدید دسترسی پیدا می کند . او و گوبر از آن زمان به عنوان سرمایه گذار مشترک در امتیاز لیگ برتر فوتبال تبدیل شده اند. جونز در کتاب اخیر راب ینز به نام Money: Master the Game نقش برجسته ای دارد. جو برلینگر، مستندساز نامزد اسکار که معمولاً بی عدالتی های اجتماعی را افشا می کند، توسط رابینز به یکی از سمینارهای خود دعوت شد. به زودی پس از آن، برلینگر فیلم I Am Not Your Guru را به عنوان ادای احترام به رابینز گرفت .او میگوید وقتی تونی با کسی کار میکند که برایش هیجانزده است،یا میخواهد زمان و انرژی برایش بگذارد، میخواهد پولش را هم سرمایه گذاری کند. این به یک استراتژی مالی برای او تبدیل شده است.
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
مقاله جالب و خواندی بود. قطاً همانتاثیر رو هم من روی کسب و کارها و شرکتها قرار میدم