جستجو برای:
  • خانه
  • جامعه کارورزان NLP
  • وبلاگ احمد نوری
    • اخبار و مقالات
    • TMB
  • محصولات
    • محصولات رایگان
    • محصولات جامع
  • ویدیو ها
    • ویدیوهای آموزشی NLP
    • ویدیوهای آموزشی TMB
  • پادکست‌
  • فیلمهای پیشنهادی
  • ارتباط با ما
    • درباره من
    • درباره آکادمی ان ال پیست ایران
    • تماس با ما
 
احمد نوری | Ahmad Nouri
  • خانه
  • جامعه کارورزان NLP
  • وبلاگ احمد نوری
    • اخبار و مقالات
    • TMB
  • محصولات
    • محصولات رایگان
    • محصولات جامع
  • ویدیو ها
    • ویدیوهای آموزشی NLP
    • ویدیوهای آموزشی TMB
  • پادکست‌
  • فیلمهای پیشنهادی
  • ارتباط با ما
    • درباره من
    • درباره آکادمی ان ال پیست ایران
    • تماس با ما
0

ورود و ثبت نام

بلاگ

احمد نوری | Ahmad Nouri > وبلاگ احمد نوری > اخبار و مقالات > صور فلکی در خانواده

صور فلکی در خانواده

نوامبر 25, 2021
ارسال شده توسط مینا گنجی
اخبار و مقالات ، وبلاگ
2.22k بازدید
صور فلکی در خانواده

صور فلکی در خانواده

بررسی صور فلکی خانوادگی بر اساس کار برت هلینگر

نویسندگان: تیم  و کریس هالبوم

چندین سال پیش، من و تیم هالبوم با گروهی متشکل از 20 متخصص NLP ملاقات کردیم و قصد داشتیم نقش­پذیری و بن مایه­های روحی- روانی را که در آگاهی این افراد و سیستم‌هایی که در آن زندگی می‌کنند وجود دارد را بررسی کنیم. ما با استفاده از ایده­ای که الهام گرفته  از چندین منبع و افراد مختلف ازجمله سیستم های خانواده که مبدع آن برت هلینگر و ویرجینیا ساتر بودند، تفکر سیستمی، نظریه آشوب و زمینه های مورفوژنتیک  بود این کار را آغاز کردیم. در این کار تمرکز ما بر کار کردن با الگوهای شکل گرفته در سیستم­های خانوادگی و سازمانی بود.

ما کار را با بررسی اینکه چرا افراد انواع مشخصی از تجربیات نقش پذیری را جذب می‌کنند، شروع کردیم. هر کس در زندگی خود دارای نوعی مسئله است که به نظر می رسد موضوعی دائمی باشد. معمولاً افراد دارای مجموعه‌ای از نقش­پذیری­ها هستند که در این موضوع یا بن مایه مداوم نقش دارند.

به عنوان مثال، برخی افراد مدام درگیر موضوعاتی پیرامون ترس از رها شدن هستند. این افراد به طور ناخودآگاه تجربیات رها شدن را در روابط شخصی و کاری خود جذب خواهند کرد. افراد دیگر در مورد عشق، اعتماد، عزت نفس، صبر و غیره مسائل مداومی دارند . اگر به الگوی خانوادگی یا سابقه خانوادگی یک فرد نگاه کنید، معمولاً متوجه می شوید که یک موضوع مشخص به طور مداوم برای نسل­های مختلف در یک خانواده وجود داشته است.

چگونه است که ما این تجربه­ها نسل به نسل در خانواده جذب می­کنیم؟ آیا ممکن است در پس اینها بن­مایه یا الگوهای موضوعی وجود داشته باشد؟ برای بررسی این سؤالات، ما به کار با سیستم­های خانوادگی برت هلینگر پرداختیم.

صور فلکی در خانواده

هلینگر معمولاً با گروهایی بزرگ از مردم کار می­کند. روش او این است که مراجع از بین مخاطبان افرادی را برای ایفای نقش انتخاب می­کند. هر یک از افراد به عنوان جانشینی برای به تصویر کشیدن یکی از اعضای خانواده که به عنوان اوو در نقش او انتخاب شده عمل می­کند. سپس هلینگر از مراجع می­خواهد که اعضای خانواده جانشین را در رابطه فضایی با خودش قرار دهد. با ایجاد یک طبقه بندی فضایی از خانواده یا منشاء ، بن مایه و مضامین ناخودآگاه ناکارآمدی که در سیستم خانواده وجود دارد به طور باورنکردنی آشکار می­شو­د.

گویی فرآیند مرتب‌سازی  و چینش فضایی اعضای خانواده، دروازه‌ای را به ذهن ناخودآگاه خانواده مراجع میگشاید و موجب میشود که هر یک از افرادی که به عنوان جانشینی برای اعضای خانواده مراجع هستند مانند آنتنی عمل ­کنند که به ضمیر ناخودآگاه بزرگتر سیستم خانواده مراجع ضربه میزنند و به آن وارد می­شوند. جانشینان قادر به بازیابی اطلاعاتی هستند که معمولاً خارج از دسترس بوده زیرا به چیزی خارج از خودشان ضربه می زنند.

به عنوان مثال، در کاری که ما (با الهام از هلینگر) انجام دادیم یکی از مراجع افرادی را به عنوان جانشین برای  مادر، پدر، برادر و خواهر خود مستقیماً پشت سر خود قرار داد تمامی اعضای خانواده در فاصله مشابه ایستاده بودند. این مراجعه کننده گزارش داد که او همیشه احساس می­کرده مجبور به انجام کارهای خوب ، خوب به نظر رسیدن و کنار هم نگه داشتن خانواده است. او احساس میکرد مسئولیت بزرگی بر دوشش است و انگار دنیا روی شانه هایش سنگینی می کرد. مراجعه یک برادر نیز داشت که مرده به دنیا آمده بود و برادر بزرگتر او بود. او احساس عمیقی از  بودن برادرش روی دوشش داشت، اگرچه قبلاً هرگز متوجه این موضوع نشده بود. او سپس متوجه شد که ناخودآگاه دارد سرنوشت برادر مرده خود را بازی می کند!

این فرد همچنین متوجه شد که او نباید کسی باشد که خانواده را کنار هم نگه می­دارد، بلکه این کار باید به عهده برادرش­ باشد. جانشین‌هایی که نقش مادر و پدر او را بازی می‌کردند و در فاصله­ای دور پشت سر او قرار داشتند، احساس می‌کردند که با او “بدون ارتباط” هستند. افرادی که نقش برادر و خواهر او را بازی می‌کردند می‌گفتند که احساس می‌کنند مجبور به حفظ اسرار هستند.

پس از اینکه هر یک از افراد نقش آفرین احساسات خود را بیان کرد و توسط مراجع و خود او تایید متقابل شد، به سمت آرایش فضایی مدبرانه­تر و کارسازتری رفتند. مراجع والدین خود را در حالی که همه خواهر و برادرهایش رو به آنها بودند، در مقابل خود قرار داد. خواهر و برادرها به ترتیب تولدهایشان قرار گرفتند که و این نقش آفرینی با برادری که مرده‌زاده شده بود شروع ‌شد که اتفاقاً احساس بسیار خوبی داشت که توسط والدین و سایر فرزندان تأیید شد. سپس مراجع به فردی که در نقش برادر مرده بود گفت که دیگر برای او زندگی نخواهد کرد. مراجع پس از انجام این کار بسیار احساس رهایی کرد. پس از این فرآیند، مراجع ابراز کرد که احساس عمیقی از آرامش و ارتباط در درون خود و خانواده اش را تجربه می­کند.

درکی که ما از این روش بدست آوردیم این بود که در سیستم­های خانواده طبیعی یک پیوند قوی بین افراد وجود دارد که نمی­توان آن را شکست. حتی اگر یکی از اعضای خانواده، خانواده خود را انکار کند، یا از سیستم بیرون رانده شود، آن فرد همچنان ناخودآگاه به سیستم خانواده وابسته است و بخشی از ذهن خانواده بزرگتر است. همین امر در مورد کودکان مرده به دنیا آمده یا نوزادانی که سقط شده اند نیز صدق می­کند. آنها هنوز به سیستم خانواده وابسته هستند.

وقتی خانواده­ای این اعضای تایید نشده خود را فراموش می­کنند و آنها را در سیستم نمی­گنجانند – یا زمانی که یکی از اعضای خانواده طرد می­شود – آنگاه سیستم خانواده به طور ناخودآگاه سعی می­کند سیستم را متعادل کند و ضرر را جبران کند. معمولاً بسیاری از الگوهای ناکارآمد در نتیجه این فرآیند یکسان­سازی طبیعی ظاهر می­شوند. در مورد مراجعه کننده با کودک مرده بر دوش، او ناخودآگاه فقدان را با تلاش برای زندگی سرنوشت کودک مرده جبران می­کرد.

تنها راهی که بوسیله آن نظام یک خانواده می­تواند به طور واقعی متعادل شود این است که آگاهانه شکاف­هایی را که باعث ایجاد الگوها و مضامین ناکارآمد در سیستم می­شوند، بپذیرد. و سپس آن شکاف­ها را با اطلاعات مناسب پرکند. با انجام این کار، سیستم اطلاعات جدید را یکپارچه می­کند و تعادل خود را دوباره به دست می آورد، بنابراین جاذب­های تجربیات منفی را که به طور ناخودآگاه به عنوان بخشی از فرآیند یکسان­سازی عمل میکردند را آزاد می­کند. در مورد مراجعه کننده ای که قبلاً ذکر شد، برای سیستم به عنوان یک کل مهم بود که کودک مرده به دنیا آمده را دوباره به سیستم معرفی کند و سپس مراجع تایید کند که دیگر زندگی خود را برای او نخواهد گذاشت و به جای او زندگی نخواهد کرد.

جالب اینجاست که کلمه “فرم” بخشی از کلمه “اطلاعات” است. عمل آوردن اطلاعات جدید به سیستم یا میدان خانواده، فرم درون میدان را التیام می­بخشد. به همین دلیل است که آموزش مجدد سیستم خانواده با اطلاعات جدید بسیار مهم است، زیرا در این صورت سیستم می‌تواند شروع به تکامل به شکل جدیدی در میدان وجودی خود کند که برای همه بخش‌هایی که در کل این سیستم به عنوان میدان وجود دارند، غنی­تر و کارساز­تر باشد و سیستم یاد می­گیرد به گونه­ای کار کند که کارآمدتر باشد، کل سیستم شروع به جذب تجربیاتی می­کند که بازتابی از یادگیری­های جدید و یادگیری­های سطح بالاتر آن سیستم است.

اگر میدان و سیستم درون میدان متعادل و یکسان شوند، جاذب­های تجربیات مثبت به طور خود به خود ظاهر می شوند و مضامین و بن مایه­های جدیدی شکل می­گیرند.

از آنجا که ما در یک جهان هولوگرافیک زندگی می­کنیم، طبیعی است که با انجام این نوع کار، مراجع  قادر می­شود تا با وارد کردن اطلاعات جدید به سیستم خود، شفا را در سراسر میدان خانواده ایجاد کند. مراجع بخشی جدایی ناپذیر از ذهن خانوادگی بزرگتر است. اگر بتواند با آن ذهن بزرگتر هماهنگ شود، اساسا می­تواند آن را درمان کند. با کمک جانشین‌ها، مراجع می‌تواند به راحتی میدانی که خانواده او را نشان می‌دهد درک کند. سپس او می‌تواند اطلاعات جدیدی را از طریق بخش‌های جانشین کل سیستم و میدان خانواده ارائه دهد.

در طول این آزمایش، اعضای گروه تمرین‌ به سرعت توانستند بن­مایه موضوعی روحی-روانی ذهن تمامی خانواده­ها را به روشی عمیق کشف کنند. علاوه بر این، افرادی که در هر گروه نقش‌آفرینی می‌کردند، می‌توانستند اطلاعات مربوط به سیستم خانواده مددجو را با دقت شگفت‌انگیزی ارائه دهند.

در تمامی موارد، مراجعین گزارش دادند که نگرش­ها و زبان بکار رفته توسط افرادی که نقش اعضای خانواده آنها را ایفا می­کنند با اعضای خانواده هماهنگی بسیار دقیقی دارد. مشخص شد که افرادی که به عنوان جانشین نقش اعضای خانواده مددجو را  ایفا میکردند، دقیقاً همان افکار و احساسات اعضای واقعی خانواده را تجربه کرده بودند!

 

صور فلکی در خانواده

تحقیق و ترجمه :گروه تحقیقاتی احمد نوری

جلسه صور فلکی خانواده

این ما را به یک فرض اولیه هدایت می­کند که یک سیستم ناخودآگاه خانوادگی وجود دارد که مانند یک میدان مورفوژنیک عمل می­کند که با نیت مثبت و مهارت بین فردی مناسب میتوان آن را درک کرد و از آن بهره برد. مضامین خانوادگی، خطوط داستانی و بن­مایه­هایی که در هر مورد ازدرک آگاهانه مراجعان پنهان مانده بود، به طرز قابل توجهی افشا شد.

یکی از اعضای گروه که درد مزمن لگن داشت، گزارش داد که بعد از انجام این نوع کار سیستم­های خانوادگی احساس کاملاً متفاوتی دارد و دردش از بین رفته است! یکی دیگر از اعضا در حال گذراندن یک طلاق دردناک بود و تصمیم گرفت روی آن کار کند. او ابتدا نسبت به این کار احساس نارضایتی می کرد، اما بعداً در مورد طلاق خود – و فرآیندهای ناخودآگاه در سیستم خانواده که منجر به طلاق او شد، به بینش و وضوح عمیقی رسید. او بیان کرد که کشف این موضوعات و به رسمیت شناختن آنها، احساس آرامش زیادی برای او به ارمغان آورده است. یک نفر دیگر از این گروه که مشکل جدی سلامتی داشت اعلام کرد که به بینش شفافی رسیده اما نمی­تواند مشخص کند که آیا چیزی تغییر کرده است یا خیر. او گفت که زمان مشخص خواهد کرد. بعدها همین روش­ها و فرآیندها برای حل مشکلات سازمان­های تجاری اعمال شد. باز هم، این منجر به جمع‌آوری اطلاعات مهم در مورد روش‌های عملکرد و ناکارآمدی سیستم شد.

اگر شما هم دوست دارید که این فرایند را تجربه کنید برای شروع بازی با ایده­های سیستم­های خانواده، می توانید از روشی استفاده کنید که توسط لوکاس درک ، مربی NLP در موسسه IEP در هلند توسعه یافته است. او از شما می­خواهد که خود را در رابطه با همه مردم جهان، از دور و نزدیک تصور کنید، و سپس از شما می خواهد که ساب مدالیته­های مرتبط با مکان خود را نسبت به افراد مختلف بررسی کنید.

به عنوان مثال، توجه داشته باشید که مردم آفریقا، چین، ایالات متحده آمریکا و شهر یا کشور شما از نظر سابمدالیته کجا هستند. سپس افرادی را که دوستشان دارید یا به آنها نزدیک هستید در چشمان ذهن خود بیاورید. شما شروع به دریافت ایده­ای خواهید کرد که چگونه ناخودآگاه آن افراد را به لحاظ مکانی مرتب کرده­اید. با حرکت دادن افراد مختلف میتوانید امتحان کنید که چه اتفاقی می­افتد. این کار را با در نظر گرفتن اکولوژی انجام دهید ( درنظر داشته باشید که همیشه می توانید آنها را به عقب برگردانید). سعی کنید جهت آنها یا ارتفاع خود را نسبت به آنها را تغییر دهید. استفاده از چنین سابمدالیته­هایی یکی از راه‌هایی است که گروه تمرین کننده از آن استفاده کردند تا فرآیندهای سیستمی که در حال توسعه آن بودند را در آینده خود تصور کنند. (فرایند همراهی با آینده future pace)

لوکاس درک کتابی با موضوع پانورامای اجتماعی درونی منتشر کرده است که نام این کتاب پانورامای اجتماعی: تغییر منظره ناخودآگاه با NLP و روان درمانی است.

تیم وکریس هالبوم از بنیانگذاران موسسه NLP & Coaching هستند. آنها اولین کسانی بودند که در سال 1997 برت هلینگر را برای آموزش رویکرد صور فلکی خانوادگی به ایالات متحده آوردند. تیم و کریس یک تور در چندین شهر را برای هلینگر ترتیب دادند تا کار خود را در سراسر ایالات متحده به نمایش بگذارند. مدت کوتاهی پس از اولین تور، چندین موسسه و متخصص NLP شروع به ترکیب کار هلینگر در هر کاری کردند – که باعث ایجاد جنبش جدیدی در کار صور فلکی خانواده در سرتاسر ایالات متحده و فراتر از آن شد.

 

منبع

اشتراک گذاری:

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

تمثیل نهنگ در خود رهبری و رهبری سازمانی
تکنیک درمان آلرژی ها با ان ال پی
درمان آسم با ان ال پی
یادگیری در ان ال پی
یادگیری در ان ال پی ، به کمک ان ال پی سریع و راحت یاد بگیرید
1 33
نقش باورها در تندرستی
Untitled 1
چهار ستون تندرستی
قدیمی تر ویژگی های یک فرد ایده آل
جدیدتر چگونه تونی رابینز امپراتوری خود را ایجاد کرد؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
نوشته‌های تازه
  • تمثیل نهنگ در خود رهبری و رهبری سازمانی
  • تکنیک درمان آلرژی ها با ان ال پی
  • درمان آسم با ان ال پی
  • دوره مغز (پارت سوم)
  • دوره مغز (پارت دوم)
تماس
  • تهران ، تهرانپارس کوچه 210 احسانی بین سجده و مظفری پلاک 90واحد 18
  • 021-77050987
  • info@ahmadnouri.com
محصولات جدید
  • کتاب جادوی کامیابی
  • فلسفه برای ساخت صفر
  • دوره انريچ (غني سازي خود)
تمامی حقوق برای سایت احمد نوری محفوظ می باشد.

ورود

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز عضو نشده اید؟ عضویت در سایت