این بخش درباره تندرست ماندن و تندرست شدن است نه درباره بیماری و درمان. تلاش ما بر آن است تا الگوی رایج دانش پزشکی را کاملتر کنیم و قصد نداریم بنیان آن را بر هم بریزیم یا جانشینی برای آن بشناسانیم. ما میخواهیم راههای توانمندسازی نیروی شفابخش طبیعی و شگفتانگیزی را که همه دارا هستیم، بشناسیم و به بخشهایی از آن دست یابیم که از دسترس دانش پزشکی کنونی به دور است.دانش پزشکی در درمان فوریتهای پزشکی و جراحی، چون شکستگی استخوان، زخمها، آپاندیس و عفونتهای باکتریایی شدیدی چون سینهپهلو که به آنتیبیوتیکها بهخوبی پاسخ میدهند، تواناییهای شگرفی دارد و در چنین جاهایی بهراستی میتواند جان ما را نجات دهد. همچنین این دانش از رویه خوبی برای رویارویی با برخی فوریتهای پزشکی چون سکته قلبی و مغزی و پیچیدگیهای زایمان بهرهمند است.
درباره NLP HEALTH
این بخش درباره تندرست ماندن و تندرست شدن است نه درباره بیماری و درمان. تلاش ما بر آن است تا الگوی رایج دانش پزشکی را کاملتر کنیم و قصد نداریم بنیان آن را بر هم بریزیم یا جانشینی برای آن بشناسانیم. ما میخواهیم راههای توانمندسازی نیروی شفابخش طبیعی و شگفتانگیزی را که همه دارا هستیم، بشناسیم و به بخشهایی از آن دست یابیم که از دسترس دانش پزشکی کنونی به دور است.دانش پزشکی در درمان فوریتهای پزشکی و جراحی، چون شکستگی استخوان، زخمها، آپاندیس و عفونتهای باکتریایی شدیدی چون سینهپهلو که به آنتیبیوتیکها بهخوبی پاسخ میدهند، تواناییهای شگرفی دارد و در چنین جاهایی بهراستی میتواند جان ما را نجات دهد. همچنین این دانش از رویه خوبی برای رویارویی با برخی فوریتهای پزشکی چون سکته قلبی و مغزی و پیچیدگیهای زایمان بهرهمند است. با این همه، دانش پزشکی در زمینه ناخوشیها و بیماریهاي زندگي امروزی چون آلرژیها، بالابودن فشار خون، آرتروز، آسم، سرطان، پوکی استخوان و اختلالات تغذیهای چندان قابل اتکا نیست.ما آگاهیهای بسیاری درباره سازوکار بیماری داریم، اما دانش ما درباره سازوکار تندرستی اندک است. اگر یک دوجین انسان در شرایطی برابر و مساوی در معرض عفونت قرار گیرند، تنها دو تن از آنان بیمار خواهند شد. دانش پزشکی با جزئیات کامل میتواند به ما بگوید که چرا آن دو بیمار میشوند؛ ولی چرا تنها آن دو بیمار میشوند؟ و چه چیز آن ده تن دیگر را از بیماری در امان نگه میدارد؟ افزون بر آن، اگر دو تن بهشدت معتاد به سیگار باشند، خورد و خوراک نامناسبی داشته باشند و شغلشان تنشزا باشد، تنها یکی از آن دو بیمار خواهد شد. چرا؟ همه ما پیوسته زیر بمباران ریزجانداران عفونتزا قرار داریم و هیچ کدام نمیتوانیم خودمان را از استرس، نگرانی و رنج در امان نگه داریم. ولی با این همه، بیماری یک استثناست نه قانونی کلی. ما تا بیمار نشویم، قدر تندرستیمان را نمیدانیم. درست همانگونه که در 24 ساعت شبانهروز قلب ما میتپد و ریههای ما هوا را به درون میکشند، دستگاه ایمنی بدن ما هم از تندرستی ما پاسداری میکند. بدون شک، ناکارآمدی دستگاه ایمنی بدن مرز بحرانی ابتلا به بیماری است وگرنه ما همیشه بیمار میبودیم.تندرستی و بیماری تجربههایی ذهنیاند. ما اغلب، آنها را با احساسات خود شناسایی میکنیم. هیچ «سلامتسنج» یا «ناخوشیسنجی» وجود ندارد که بهگونهای روشن و آشکار میزان تندرستی یا بیماری ما را اندازه بگیرد. برنامهریزی عصبیزباني (انالپی) عبارت است از مطالعه ساختار برداشتهای ذهنی، یعنی چگونگی خلق دنیای درونی بیهمتای هر یک از ما. بنابراین،
انالپی برای کاوش و جستوجوی تندرستی شیوهای بسیار شایسته است.شکل سازمانیافته انالپی در میانه دهه 1970 میلادی پدیدار گشت. اساس انالپی آن چیزی است که به الگوسازی معروف است؛ یعنی شناسایی اینکه ما هر کاری را چگونه انجام میدهیم. انالپی الگوهای برتری در همه زمینهها، از سلامت و ورزش گرفته تا روابط، یادگیری و یاددهی، تجارت و رهبری ارائه میدهد تا شاید این مهارتها فرا گرفته شوند. مبنای الگوسازی انالپی انسانهای واقعی و کارهای ممکن است نه ایدهآلهای انتزاعی؛ چه چیز شدنی است و چه چیز تاکنون شده است. هدف، برتری یافتن در همه چیز است. در این بخش ما به الگوسازی تندرستی خواهیم پرداخت.هیچ رژیم، برنامه تمرینی و شیوه تفکر مثبتی وجود
ندارد که همیشه و برای همه کارساز باشد. نیازها نهتنها برای همگان، بلکه برای یک کس نیز در یک دوره زمانی تغییر پیدا میکنند. شما به کمک این بخش یاد خواهید گرفت حالتهای برتر خود را الگوسازی کنید تا تندرستیتان را به اوج برسانید.برنامهریزی عصبیزبانی دارای سه بخش اصلی است. واژه «عصبی» به عصبشناسی، یعنی به چگونگی ارتباط میان ذهن و بدن از راه اعصاب اشاره دارد. واژه «زبانی» به زبان اشاره میکند، یعنی اینکه ما چگونه از راه گفتار بر یکدیگر و بر خود تأثیر میگذاریم. (واژهنامه پزشکی تندرستی و بیماری دارای فرضیاتی پیشساخته است که ذهن ما را از راه بیراه میکند.) واژه «برنامهریزی»به پیامدهای تکراری فکر و رفتار ما، یعنی به چگونگی عملکرد ما برای رسیدن به اهدافمان و پیامدهای این عملکردها اشاره دارد. در اینجا تمرکز اصلی بر
آزادی عمل و توانایی آدمی است.از آنجا که انالپی دانشی فراگیر و بسیار گسترده است، این بخش دربردارنده دیدگاههای ویژه ما، نویسندگان، درباره کاربردهای انالپی در تندرستی است. این یک بخش تمرینی و خودآموز است. هدف ما آموزش انالپی نیست و شما برای درک و فهم و بهرهجویی از نوشتههای بخش نیازی به شناخت انالپی یا دانش پزشکی ندارید. انالپی یک روش درمانی جایگزین نیست، بلکه بیشتر با ساختار و بافت افکار و ایدههای ما سروکار دارد.
هدف انالپی این نیست که الگویی «درست» از جهان ارائه دهد، بلکه میخواهد الگویی را که از جهان ساختهاید پربارتر سازد. انالپی شیوهای عملی است و شما آن را بهکار میگیرید تا تفاوتهایی در شرایط کنونی بیافرینید و به خواستهتان دست یابید. در اینجا هدف، تندرست بودن است.
ما تلاش کردهایم سودمندترین آنها را گلچین کنیم. همچنین به جای اینکه همه روشهای انالپی را در بخش بازگو کنیم، کوشیدهایم به برخی شیوههای اصلی و پایهای که میتوانند تندرستی و حال خوب ما را بهبود بخشند نگاهی بیندازیم. ما فضای فراوانی را به باورهای پیرامون تندرستی اختصاص دادهایم، زیرا باورها بر کردار و رفتار و سبک و شیوه زندگی ما بسیار تأثیرگذارند و درمانهای پزشکی را یا کارگر میسازند یا از کار میاندازند. ما همچنین در این کتاب سه دشمن تندرستی، یعنی استرس، درد و پیری، را مطرح ساختهایم. پیام اصلی که ما از راه این کتاب خواهان رساندن آن هستیم، این است: شما میتوانید بر تندرستی خود تأثیر بگذارید، زیرا بدن شما بخشی از وجود یکپارچه شماست نه چیزی که گاه شما را بر زمین میزند.
بدن شما توانایی شگرفی برای یاد گرفتن و شفا دادن دارد.حال، جستوجوی اوج تندرستی را از کجا باید آغاز کرد؟این پرسش، پاسخ یگانهای ندارد، اما بگذارید برای پاسخ دادن به آن، توجه شما را به یکی از ماجراهای ملانصرالدین جلب کنم:ملانصرالدین اغلب سوار بر چهارپای خود در بخشهای مرزی ایران و عراق در رفتوآمد بود و هر بار که از مرز میگذشت با خود کیسهای پر از سنگهای قیمتی و داروهای پزشکی را که برای حمل آنها مجوز قانونی داشت همراه میبرد. روزی از روزها یکی از نگهبانان مرزی از او درباره شغلش پرسید. ملا در پاسخ گفت: «کار من قاچاق کالاست.»نگهبان هر بار به تفتیش ملا میپرداخت، اما موفق به یافتن کالای قاچاق در میان وسایل او نمیشد.
در هر سفر ملانصرالدین ثروتمندتر از پیش میشد و نگهبان به او بدگمانتر. ولی او هرگز موفق به یافتن چیزی نشد.سرانجام روزی فرا رسید که ملا بازنشسته شد. روزی از روزها که نگهبان ملا را دید، از او پرسید: «امروز دیگر بازنشسته شدهای و بنابراین ما نمیتوانیم تو را بازداشت کنیم. خواهش میکنم به من بگو چه قاچاق میکردی که این چنین ثروتمند شدی و ما نتوانستیم آن را بیابیم؟» ملانصرالدین در پاسخ گفت: «چیزی که من قاچاق میکردم الاغ بود!»آری! رازی که در روز روشن جلوی چشمان ما پنهان شده است هنگامی آشکار میشود که بدانیم راز از دید ما پنهان نیست. ما همواره برای یافتن پاسخهایی که در درون نهفتهاند، بیرون را مینگریم.تندرستی شما در دست شماست و شما میتوانید هر
روز زندگیتان از آن بهرهمند باشید. تندرستی چیزی نیست که در داروها یافت شود یا به دست پزشکان با هر سبک و شیوه درمانی سنتی یا نو ارزانی شود. داروها و شیوههای درمانی که دانش پزشکی عرضه میکند، چنان چشمان ما را خیره کرده است که فراموش کردهایم اغلب اینها ابزارهایی برای متوقف کردن روند پیشرفت یک بیماری است که تاکنون بسیار پیشرفت کرده. بیماری نشانه دیرهنگام این حقیقت است که چیزی دچار کاستی است و باید تغییر یابد. برای تندرست بودن، اغلب، کاری که اکنون میکنیم بسیار مهمتر از درمان است. بنابراین در این کتاب شیوههایی برای آفرینش تغییر پیش از آنکه بیماری رخ بنمایاند پیشنهاد خواهیم کرد.ما بر این باوریم که تندرستی نوعی شیوه «بودن» در این دنیاست و این کتاب را بهعنوان بخشی از یک نقشه برای راهنوردی شما به سوی آن
پیشکش میکنیم. تندرستی شما بسیار ارزشمند است و ما آرزومندیم شیوههای نوینی را برای به اوج رساندن آن به شما بشناسانیم. ما اصرار داریم از همه پشتوانههایی که دارید ـ و پزشک شما هم یکی از آنهاست ـ برای رسیدن به اوج تندرستی بیشترین بهره را ببرید. دوباره تأکید میکنیم که این بخش جانشین مشاورهها و معالجات پزشکی یا دیگر خدمات درمانی نیست.