مدیریت بر آینده
[vc_row][vc_column][vc_column_text]
آینده آن چیزی است که باید آن را ساخت! این حقیقتی است که آگاهی بر آن بر هر انسانی پوشیده نیست.
هرچند عده ایی در پذیرفتن این مهم نیز مقاومتهایی داشته و آینده را برابر با گذشته دانسته و خود را در دام ادراکی خویش گرفتار میکنند. من دراین مقاله بر آنم تا از مصنوعات ذات بشر یاد کنم. بشر لیوان یک بار مصرف میسازد و انسانی دیگر در آزمایشگاه ثابت میکند همان لیوان موجبات پیدایش بیماریهای خاص را فراهم میکند. گروهی دیگر به ساختن اشعه میپردازند، گروهی دیگرمیکوشند تا به افرادی که با اشعه کارمیکنند حق اشعه پرداخت کنند و گروهی دیگر ازاثرات مخرب این دستاورد، علی الخصوص عقیم کردن مردان، سخن میگویند. به راستی حرکت به سمت آینده یعنی خود-تخریبی؟ دیدگاه من نسبت به آینده رسیدن به حد بالایی در تکنولوژی و فنآوری از اطلاعات است؛ طوری که افکار ما نیز رؤیت خواهد شد. شاید عده ایی برای سکونت به کرات دیگر نقل مکان کنند، شاید عدهایی با روباتها ازدواج کنند، شاید خودرویی تولید شود که با بیداری انسان حرکت و به محض اینکه خوابش گرفت متوقف گردد وخیلی موارد دیگر. نکته مقابل این به اصطلاح پیشرفت، پسروی معنوی، رهاورد آینده بشرخواهد بود. بشر در آینده به دنبال لذت خواهد بود و برای کسب این مهم، خود را با هر چیزی به بوته آزمایش خواهد کشید. بشر درغربت خود خواهد بود و تولدی انسان را خوشحال نخواهد کرد. معتقدم اینک نیز این اتفاق در اکثر خانوادهها به وقوع پیوسته و خوشیها در جعبه جادویی موبایل وتبلت….به وفور یافت میشود. شاید تعجب کنید که در علتیابی طلاقهای اخیر، موبایل نقش بسزایی داشته است!
و حال با این رویکرد چه استراتژی ما را نجات خواهد داد؟ بعضیها میپندارند رجعت به گذشته و دستاوردهای طبیعی، حس و حالشان را خوب خواهد کرد. مثلاً در ظروف مسی غذا میخورند، گوشت را از قصاب نمیگیرند، تخمه بو داده نمیخورند و تغذیه ارگانیک دارند که این کار وصلهایی است که اصلاً جواب نمیدهد. چون همان ظرف را از آبی پر میکنند که به آن آب لوله کشی میگویند و از تردد در هوای آلوده نمیتوانند اجتناب کنند. بشر امروز، زمانی آینده راخواهد ساخت که رجعت به خویشتن خویش نماید. چگونه میشود هم پیشرفت کرد و هم آرام بود؟ چگونه میشود قانون مکاسب را داشت و در آینده مال مردم به آنها سود پاک به ارمغان آورد؟ چگونه میشود یک تار سیبیل گرو گذاشت ولی تعهد اجرایی را در آینده رؤیت کرد؟ چگونه میشود لیوان مصنوعی ساخت اما بیمار نشد؟ چگونه میشود ماشین زیاد تولید شود اما ترافیک و دود نباشد؟ چگونه میشود الوار ساخت ولی درختان دنیا کم نشود؟ ومیلیونها چگونه دیگر…
برای آینده باید با معنا آشتی کرد. برای آینده باید برگشت و کمی چوپانی کرد، کمی درکوه تنها زندگی کرد، سنگ چخماق را باید کشید، باید با طبیعت آشتی کرد، باید گوسفندان را مدیریت کرد، باید شیر دوشید، باید مرغها را دانه داد، باید آب از سرداب خورد، باید پیادهروی کرد، باید با زیتون آشنا شد، باید دهانت بوی سیر دهد، باید یک بار دیگر به خرآفات گرایش پیدا کرد… خرافات میتواند الهامی برای انسان کنونی باشد، باید غذای سگ و گربه را از غذای خانه تآمین کرد، باید نصف شب بیدارشد و آب باغ را تأمین کرد وآب را به سمت باغهای دیگرجاری ساخت، باید صدقه داد، باید دغدغهات باران شود، شب نشینی را باعقل الان باید دنبال کرد، باید بایدها را ازاجبار به الزام تبدیل کرد، باید با خود آشتی کرد، باید ازجایی که ایستادی چند قدم به عقب برداری تا خیز برداری، باید درونت مثل آرامش یک روستایی و فکرت قویتر از بیل گیتس گردد.
تعادل مقوله فراموش شده بشر حال و آینده هست، تبادل دغدغه خوبی است اما تعارض آن هم با خویشتن خویش گمراهی و همان ترسی هست که انیشتین نیز از آن میترسید. بیایید رجعت کنیم رجعتی به عظمت دنیای درون که عالم دردرون ماست. این رجعت خلاقیت دارد. بیل گیتس رجعت به خوارزمی کرد. خیلیها رجعت کردند. چقدرعالی میشود با فکر الان رجعت کردن به آنجاهایی که پیشتر نوشتم و چقدر تعالی پیدا میکنیم اگر یک بار دیگر با هر آن چه که داشتیم مواجه شویم و بگوئیم هیچ چیز دیگری نیست. این تو و این گذشته اجداد تو. اینک تو ببین، توبگرد و تو بساز…
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]
دیدگاهتان را بنویسید